... همین که خواست اتاق را ترک کند،نور آزمایشگاه نوسان پیدا کردو یکباره صدایی شبیه آوای سنج،ولی با ارتعاشی غریب برخاست. «جین» امواج نیرویی مرموز را که با شدتی دو چندان می کوشید به ذهن او نفوذ کند، به وضوح احساس کرد.شکلی که در نگاه اول به مگسی می مانست، پرنده ای بسیار ریز بود.چندین بار ریزتر از یک نوار پنج سانتیمتری، یک مینیاتور واقعی! ظریف و رنگین بیرون آمده از بطن آفرینش! جین برای چند ثانیه ذهن و چشم خود را باور نداشت.