رمان نوجوان « مسافر دریا» نوشته محمدرضا یوسفی در انتشارات مدرسه به چاپ رسیده است. در قسمتی از این کتاب آمده است:« عبدو عقلش را یک کاسه کرد و به این نتیجه رسید که هر جوری شده با ناخدا مراد به دریا برود. باز به سراغ او رفت و با التماس گفت:« جاشو نمیخواهی؟» ناخدا مراد با خشم گفت:« جاشویی کار بچهها نیست، برو بگو بابایت بیاید». عبدو فریاد زد :« نامرد بابایم را بردی به دریا انداختی خاطرت نیست. مش رحمان را میگویم».