«کوکو» همه زندگی پریسا بود. توی این چند ماه که پایش شکسته و دوبار عمل شده بود تنها دلخوشی او

میر مهنا قوم و خویش و یارانش را به جزیره ی خشک و سوزان خارکو برده بود و از همان جا خارک را زیر نظر داشت؛ خارک،که دژ هلندی ها استوار و نفوذ ناپذیر از آن دفاع می کرد. هنگامی که نماینده ی هلندی ها برای گفت و گو به خارکو آمده بود میر مهنا هدایای هلندی را به طرف او پرتاب کرده بود و با فریادی او را رانده بود. هلندی ها دانسته بودند که باید منتظر حمله بمانند... جعفر توزنده جانی متولد ۱۳۴۱ در نیشابوراست. وی فعالیت داستان‌نویسی را در حوزه ادبیات کودکان و نوجوان با رادیو کرمان در سال ۱۳۵۸ شروع کرد. جعفر توزنده جانی با چاپ اولین داستانش در کیهان بچه‌ها در سال ۱۳۶۳ به جمع نویسندگان این مجله پیوست و این همکاری تا سال ۱۳۷۱ ادامه داشت. چند سالی در استان هرمزگان ساکن بود که تا قبل از سال ۱۳۷۰ در شهرستان میناب سکونت داشت و چند سالی با انجمن تئاتر این شهر همکاری داشت از سال ۱۳۷۰ که ساکن بندرعباس شد انجمن قصه این شهر را راه انداخت. داستان‌های کوتاهش در نشریان استانی چاپ می‌شد. جعفر توزنده جانی از سال ۱۳۸۰ که در تهران ساکن شد همکاری خودش را با مجلات کودک و نوجوان شروع کرد. چند سالی مسئول داستان نوجوان دوچرخه بود.