در قسمتی از کتاب آمده است:«روز اولی که مردم با صدای خرناسههای قربان دیو را شنیدند خیال کردند جانوری عجیب و غریب پیدا شده. صدای نفسهایش از پایین ده شنیده میشد. مردم تا صبح چشم روی هم نگذاشتند. صبح اول وقت زن و مرد، پیر و جوان ، آدم و حیوان از خانهها ریختند بیرون. هر کس چیزی میگفت عدهای میگفتند «آل است» بعضیها میگفتند «این خرناسههای دیو است همان دیوی که...