بیتالمقدس
ارتباطات انسانی در کلاس درس
نگارنده کتاب «ارتباطات انسانی در کلاس درس»، دکتر علی اکبر فرهنگی در مقدمه کتاب آورده است: از زمانی که اولین چاپ کتاب ارتباطات انسانی به قلم نگارنده این سطور، به خوانندگان فارسی زبان تقدیم گردید، حدود سی سال می گذرد و این کتاب نیز به سی چاپ رسیده است. استقبالی که از آن کتاب در عرصه های مختلف صنعت و کسب و کار و در دانشگاه به عمل آمد، اگر نگوییم بی نظیر بود می توان به جرئت گفت کم نظیر بوده است. این استقبال شورانگیز مدیون و مرهون جذابیت موضوع ارتباطات انسانی برای خوانندگان فارسی زبان بوده که در آن زمان هنوز کتابی در این مقوله به فارسی نیافته و ان را راهگشای دشواری های ارتباطی خود با دیگران می یافته اند.
... اینک این کتاب در اختیار معلمان فرهیخته و مجرب کشور و دانشجویان پرشور و نشاط دانشکده های علوم تربیتی و مراکز تربیت معلم فارسی زبان گستره ایران فرهنگی از تاجیکستان و افغانستان و جای جای کشور عزیزمان ایران قرار دارد و برآن است که آنان را با اصول اولیه ارتباطات در کلاس درس و روابط انسانی بین معلمان و دانش آموزان آشنا سازد.
ماه در آب
در زیر بخشی از این کتاب را میخوانیم:
کسی در عباس فریاد میزند بنوش تا توان جنگیدن باشد. بنوش تا توان رساندن آب به خیمهها باشد. بنوش تا در خیمه سهمی از آب برنداری.
مگر چیزی از فرات کم میشود؟
مگر حسین راضی نیست؟
مگر...
نه نه، موجی قویتراز درون میگوید: حسین تشنه است. کودکان سینه بر خاک میگذارند تا التهاب عطش را کاهش دهند. اضغر را قطره آب کافی است. رقیه چندبار در بدرقه تو افتاد. سکینه رمق ایستادن نداشت. درچشمهای زینب میخواندی تشنگی تارشان کرده است.
نه...هرگز. آنها تشنهترند! اصلاً به آب نگاه کن چی میبینی؟ این کیست که در آب چشم درچشم تو دوخته است.
عباس به آب نگریست. درآب، حسین بود. موجها در حرکت خویش، حسین مینگاشتند. صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و درخویش جز حسین ندید و... حسین تشنه بود.
آب بنوش عباس! آب خنک و زلال و گوارا با عباس سخن میگفت. دست رشید عباس در آب فرو رفت. نوازش آب با دستهای تشنه و جان تشنهتر چه میکند.
قطرههای عزیز از کف میچکید. آب را بالا آورد تا فضای دهان رسید. نسیم خنک آب چهره عباس را مینواخت.
ساقی بنوش، گوارایت باد!
باز در موجها ولوله افتاد. حسین،حسین،حسین.
خورشید شرمسار ساقی درآب،پشت غبار پنهان شد.
....