سیمرغ
سیمرغ برگرفته از منطق الطیر عطار نیشابوری، نوشته سرکار خانم دکتر مرجان فولادوند نویسنده، پژوهشگر و اسطورهشناس است. فولادوند نوشتن را از نوجوانی با داستاننویسی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرده و به عنوان خبرنگار و روزنامهنگار با مطبوعات همکاری داشته است. چندین مقاله و مصاحبه در موضوعات تخصصی ادبیات دو مجموعه داستان برای بزرگسالان و هشت کتاب داستان، برای کودکان و نوجوانان از او به چاپ رسیده است. فولادوند، سیمرغ را با زبانی ادیبانه و در عین حال سلیس و روان و نثری زیبا برای جوانان و نوجوانان بازآفرینی کرده است تا آنان هم بتوانند جرعه ای از دریای بیکران عرفان را بنوشند. این کتاب با مدیریت هنری رضا دالوند به زیور تصاویر محمد بررنگی آراسته و با طراحی گرافیک رضوان جهانی و مهرداد موسوی مزین شده است. هنر جمعی از هنرمندان از نگارنده تا طراح و تصویرگر منتهی به چاپ کتابی نفیس در قطع رحلی و جلد سخت شده که هدیه بسیار مناسب و ارزنده ای برای نوجوانان و جوانان و علاقمندان به ادبیات کلاسیک به ویژه عطار نیشابوری است. در این کتاب می خوانیم:
ضحاک ماردوش
ضحاک ماردوش اقتباسی زیبا از داستانهای شاهنامه است که آتوسا صالحی شاعر، نویسنده ، مترجم و ویراستار کتابهای کودکان و نوجوانان آن را بازآفرینی کرده است. صالحی فعالیت حرفهای خود را با مجله سروش نوجوان آغاز کرد و بعدها با نشریههایی چون مجله همشهری، هفتهنامه و روزنامه آفتابگردان، روزنامه شرق و ایران همکاری کرد.
وی همچنین، داوری جایزههایی مانند پروین اعتصامی و کتاب سال وزارت ارشاد، جشنوارهی سپیدار، جشنوارهی کتاب برتر و ادبیات کودک شیراز و کتاب سال کانون پرورش فکری را بر عهده داشته است. آتوسا صالحی چکیده تجربیات خود را در در نگارش ضحاک ماردوش به منصه ظهور گذاشت تا این کتاب به مدیریت هنری رضا دالوند و با تصویرگری نوشین صفاخو و طراحی مهرداد موسوی به زیور طبع آراسته شود. این کتاب با قطع رحلی و جلد سخت و طراحی هایی با بن مایه های اسطوره ای و اساطیری هدیه ای ارزشمند و و نفیس برای جوانان و نوجوانان است. در این کتاب می خوانیم:
هپلی هپو و یک سیب – کتاب فیلم
کتاب خواندن همیشه لذتبخش است. اما وقتی بعد از خواندن کتاب بتوانی قصهاش را در فیلم انیمیشن کوتاهی که بر اساس آن ساخته شده، دوباره ببینی و بشنوی، این لذت زیادتر میشود. خیلی زیاد!
کتاب فیلم « هپلیهپو و یک سیب» که به همراه آن انیمیشن داستان هم قرار دارد، قصه یک بچه غول تنبل تنها به اسم هپلیهپو است که دوست دارد همیشه بخوابد. یک روز که زیر درخت سیب خوابیده بود، یک عدد سیب روی شاخه دید و دوست داشت آن را بچیند و بخورد. اما چون کمی تنبل بود، از جایش تکان نخورد و از هر کسی که از انجا میگذشت، میخواست که سیب را برایش بچینند، اما همه دنبال کار خودشان بودند و عجله داشتند و هیچ کس سیب را برای هپلیهپو نچید. تا اینکه میمون از راه رسید...
گلی کوچولو یه برگ هلو – قصههای عامیانه برای کودکان
«گلی کوچولو یه برگ هلو»، قصه دختری به نام گلی کوچولو است که با ننهاش زینب خاتون زندگی میکند. زینب خاتون گلی کوچولو را خیلی دوست داشت، چون به غیر از او هیچ کس را نداشت. به همین خاطر هم خیلی سخت کار میکرد تا هرچی گلی کوچولو خواست، برایش بخرد. اما گلی کوچولو نه درس میخوند و نه به قصههای زینب خاتون گوش میکرد تا اینکه روز امتحان رسید...
نصفش مال من نصفش مال تو- قصههای عامیانه برای کودکان
«نصفش مال من نصفش مال تو» قصه گنجشکی است که یک روز در لانهاش نشسته بود و داشت به آسمان نگاه میکرد که آرزو کرد ای کاش یک قبا داشته باشد تا در سرمای زمستان آن را بپوشد. یک مرتبه باد هو کشید و پنبهدانهای را توی دانه آقا گنجشک قصه ما انداخت. آقا گنجشکه که نمیدانست پنبه دانه چیست، به سراغ خاله زاغی که همسایهاش رفت و پرسید این دانه چیست. خاله زاغی هم برایش توضیح داد این یک پنبهدانه است که نمیتوان ان را خورد اما اگر آن را بکاری، تبدیل به غوزه و بعد پنبه میشود. بعد پنبه را میریسند، میشود نخ، نخ را میبافند، میشود پارچه، بعد هم پارچه را رنگ میکنند و میدوزند، میشود قبا و آنوقت قبا را میپوشند. اما آقاگنجشکه به تنهایی نمیتواند همه این کارها را انجام بدهد.
قصه بازرگان و طوطی – قصههای عامیانه برای کودکان
«قصه بازرگان و طوطی» داستان ساده شده طوطی و بازرگان در کتاب مثنوی معنوی مولانا است که به صورت کودکانه بیان شده است. قصه از این قرار است که بازرگانی طوطی زیبا و خوشسخنی دارد که خیلی هم او را دوست دارد. یک روز که بازرگان قصد سفر به هند دارد و طوطی به جای هدیه از او میخواهد که پیغامش را به طوطیان هند برساند و جواب آنها را به عنوان سوغات برای او به ارمغان بیاورد؛ اما وقتی که بازرگان به هند میرسد و پیغام طوطی را به طوطیهای دیگر میرساند، یکی از طوطیها از بالای درخت میافتد و میمیرد... حالا بازرگان مانده که چگونه خبر را به طوطی برساند.
روباه زرنگ با دم قشنگ – قصههای عامیانه برای کودکان
کتاب «روباه زرنگ با دم قشنگ»، که ترکیب داستان و شعر است، داستان روباه زبر و زرنگی است که دم قشنگی داشت. یک روز که به خانه خاله پیرزن میرود و بدون اجازه شیر کاسه شیر او را میخورد؛ اما همین لحظه خاله پیرزن سر میرسد و دُم او را قیچی میکند. روباه ناراحت میشود و از خاله پیرزن میخواهد که دُمش را پس بدهد تا آن را سر جایش بدوزد اما خاله پیرزن میگوید به شرطی دُمش را پس میدهد که او هم کاسه شیر خاله پیرزن را برگرداند. به همین خاطر روباه بی دُم قصه مجبور میشود، به دنبال شیر برود، اما این کار سادهای نیست.